یکی دوماه اول رزیدنتی بود(منظورم دوران بی تجربگیه!)یک روز یه دختر جوانی را با دل درد شدیداوردندهمکارم همین که شکم مریض را دید متعجب از بزرگی شکم مریض پرسید شکمت از کی بزرگ شده دختر با اه و ناله گفت نمی دونم چند ماهی میشه با شرح حالی که مریض میداد همه چی به نفع توده شکمی!!!؟؟؟بود ولی دقایقی نگذشت که بچه ای متولد شد وتوده شکمی برطرف شد (در کمال بیخبری مادر ومادربزرگ!)بیچاره پینکیو!این روزا دیگه دماغش طولی نداره!!

راستی جمله قبلی برگرفته از یک   ضرب المثل رزیدنتی بود: دیگه مهرمون(به ضم اول) رنگ نداره.

*نمایشگاه کتاب افتضاح بود برا پیدا کردن بانک هزار مرتبه طواف کردم.(چه اشکالی داره؟ثواب کردی)

دیروز یک مریضی داشتیم :یک دختر ۲۲ ساله که با شکایت درد شکم مراجعه کرده بود معاینه اش شکم حاد بود واپاندیسیت و مشکلات مربوط به تخمدان براش مطرح بودبیمار شب مراجعه توسط رزیدنت رادیو اورژاتسی سونو شده بود و کیست تخمدان مطرح کرده بودقبل از عمل برای مریض یک سونومجدد (توسط اتند)خواستند و از انجاییکه دیواری کوتاهتر از دیوار کاهگلی رزیدنت سال یک وجود نداره مجبور شدم همراه مریض تا سونوگرافی برم ودر کنارش باشم!!!(تا اگر احیانا رفت تو شوک شکمشو در جا پاره کنم)ولی انصافا خالی از  اموزش نبود(جالبه که اموزش ما تو بخش های دیگه بیشتر از بخش خودمون هست!!)از نظر اتند رادیولوژی یک توده کیستیک بزرگ نزدیک تخمدان راست وجود داشت که ربطی به تخمدان نداشت و خیلی شبیه نمای EPبود ولی مریض هم virginبود وهم b_hcgمنفی بودبهر حال مریض را بردند اتاق عمل وباز شد ویک توده بزرگ نزدیک لوله رحمی بود که سه دور به دور لوله پیچیده بود لوله کاملا گانگرن شده بود سالپنژکتومی راست شد ولی تخمدان راست save شدواز نظر استادمون هم نمای توده شبیه یک EPبود .اینجا بود که ارزش تجربه و دانش یک استاد (اتند رادیو)برای من پررنگتر شد.این هم عکسش:

روز معلم بر همه معلمین دلسوز ودانشمند مبارک باد.

این روزا روزهای جالبی نیست کشیکها کما فی السابق سنگینه فرصتی برا درس خوندن نیست اتندهای محترم هم سوالهای اجق وجق می کنندکه نه سر داره نه ته  !!!!انقدر این سوالها کلی است که اصلا نمی دونی از کجا باید جواب بدی؟! همین روزاست که بپرسند:کل پزشکی را توضیح دهید خلاصه ...دیگه اعصابی نمونده حوصله ای هم برای اپ کردن نمونده.

 اینترنی زنان برای اقایون هم شده معضلی،دیروزیکی از اتندها یک مریضی توی بخش را می خواستند معاینه کنندیه انترن دست مریض رو گرفته بود یکی هم پرونده مریض را  تا اتاق معاینه مریض را مشایعت کردند(به امید اینکه بلکه یه معاینه زنان ببینند )بعد که مریض رفت روتخت بهشون گفتند :خیلی ممنون شما برید بیرون در را هم ببندید!!!!!!واقعا که !دیگه اخرشه!خوب معلومه دیگه من هم جای اینا بودم جیم می شدم.

سامان خودش تکلیف خودش را معین کرد.

شب گذشته سامان (جنین سابق، نوزاد فعلی ،جوان برومند اینده ،ودر اخر فرزند رزیدنت زنانی که آخرین LMP او مصادف با   تبعید سال گذشته بود)متولد شددیشب در حالیکه مادر وی تصمیم داشت صبح امروز جهت سزارین از شهرستان عازم تهران شودتا توسط استاد گرامیمان سکشن شود سامان طی اقدامی جسورانه ودر پی ورجه وورجه های فراوان  مقدمات پارگی کیسه آبش را فراهم نمود ودر ساعت ۴صبح امروز متولد شد هنوز از اقدامات بعدی او خبری در دست نیست.